کتابخانه عمومی بقیه الله آبگرم

کتابخانه عمومی بقیه الله واقع در شهر توریستی آبگرم از استان قزوین می باشد

کتابخانه عمومی بقیه الله آبگرم

کتابخانه عمومی بقیه الله واقع در شهر توریستی آبگرم از استان قزوین می باشد

کتابخانه عمومی بقیه الله آبگرم

شماره ی تماس کتابخانه بقیه الله آبگرم 02834762894

  • افروز جعفربگلو

معرفی کتاب

۲۷
بهمن

  • افروز جعفربگلو

  • افروز جعفربگلو

  • افروز جعفربگلو

  • افروز جعفربگلو

«اولین تماس تلفنی از بهشت» - کتاب پیشنهادی وجیهه سامانی – نویسنده و منتقد «بی کتابی»-

کتاب پیشنهادی علی محمد مودب – شاعر و نویسنده «بچه های ننه بلقیس» -

کتاب پیشنهادی امید مهدی نژاد – شاعر و طنز پرداز «پول خدا بچه ها» -

کتاب پیشنهادی حجت الاسلام حیدری ابهری – نویسنده و محقق « اگر شبی از شب های زمستان مسافری» -

کتاب پیشنهادی محیا ساعدی – نویسنده و گوینده رادیو و تلویزیون «یاس ها و داس ها»-

کتاب پیشنهادی محمد علی عرب نژاد - شاعر «عروسی گنجشک» - کتاب پیشنهادی مهدی خسروی – نویسنده و روزنامه نگار «سیاسنبو» -

کتاب پیشنهادی رضا آزاد دریایی – بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر «اولین تماس تلفنی از بهشت» «اولین تماس تلفنی از بهشت» اثر میچ آلبوم نویسنده نامدار آمریکایی است که او را در ایران با کتاب خواندنی «سه‌شنبه‌ها با موری» می شناسیم.

 

اولین تماس تلفنی از بهشت ماجرایی با دستمایه مرگ و نیروهای ماوراء الطبیعه دارد. تماس تلفنی برخی از مردگان از جهان دیگر با خانواده خودشان سر آغاز داستان کتاب است. تماس‌هایی که طی آن، این افراد از وضعیت زندگی خود در جهان دیگر برای اعضاء خانواده شان می گویند. این ماجرا در کنار تلاش های سالیوان هاردینگ برای کشف راز و منشاء این صداها، داستان را شکل می‌دهد. اگر به خواندن کتاب های هیجان انگیز دارید، می توانید با مطالعه این کتاب، شب یلدای متفاوتی را برای خود رقم بزنید. کتابی که بعید است اگر خواندنش را شروع کنید، دیگر آن را به زمین بگذارید و تا انتها همراه با شخصیت های داستان در شهر کوچک به نام کوُلدواتِر به دنبال پاسخ سوالات خود باشید.

 

«بی کتابی» اگر به رمان های تاریخی علاقه دارید و می خواهید در شب یلدا بخش هایی از تاریخ سرزمین مان را ورق بزنید، کتاب «بی کتابی» نوشته محمدرضا شرفی خبوشان را که پیشنهاد آقای مودب است را به شما معرفی می کنیم. رمان بی کتابی درباره دلال کتابی است که به کتابسازی، کتابداری و صحافی و برخی هنرهای مرتبط با کتاب است. بی کتابی به گوشه ای از تاریخ ایران می پردازد که مظفرالدین شاه کتابداری به نام لسان‌الدوله را به ریاست کتابخانه منصوب کرده و در دوره ریاستش در این دوره ۵ هزار جلد از نسخ نفیس کتابخانه گلستان به سرقت می‌رود. این رمان ۲۶۰ صفحه ای گزینه مناسبی برای گذراندن یک یلدای به یادماندنی با طعم تاریخ و شخصیت های تاریخی است. بچه های ننه بلقیس خواندن یک کتاب درباره قصه های جنوب شهر که تا بحال نخوانده اید با چاشنی طنز پیشنهاد غافلگیرکننده دیگری است که می تواند در شب یلدا ساعتی شما را از هیاهوی روزمرگی و دغدغه های بی حاصل یک روز کاری دور کند.

 

یادداشت های حمید رضا ابک در کتاب «بچه های ننه بلقیس» مروری است بر زندگی آدم ها و نحوه زندگی آنها در گذشته. گذشته ای که حالا دیگر نیست و فقط یاد و خاطره اش برای همراهانش باقی مانده است. اگر شبی از شب های زمستان مسافری فکر کنید در همین شب یلدا کتابی را برای خواندن به دست گرفته اید و درست وقتی به جای پر هیجان آن رسیده اید کتاب تمام می شود. حالا این اتفاق در کتاب ایتالو کالوینو افتاده است.آقای خواننده کتابی را می خرد و عصبانی از نیمه کاره بودن آن به کتاب فروشی می رود و در آنجا با خانم خواننده ای آشنا می شود. آنها نسخه درست کتاب را گیر می آورند و اما متوجه می شوند داستان دیگری هم به خاطر بدی چاپ قابل خواندن نیست و به این ترتیب ده داستان نیمه تمام دیگر را در دل کتاب دنبال می کنند.

 

اگر شبی از شب های زمستان مسافری. کتابی بی پایان، هم در ظاهر و هم در باطن است. خواننده را مستقیم به ویترین کتابفروشی می برد و او را در دنیای کتاب ها غرق می کند.لذتی بی پایان از دنیای قصه ها.

 

یاس ها و داس ها یاس ها و داس ها مجموعه شعری از سید محمود توحیدی (ارفع) شاعر فقید کرمانی است. غزلیات ارفع خواننده را با خود درگیر می‌کند. یک حالت شوریدگی همراه با طنازی دارد و البته زبانی یک دست و پاکیزه. اشعار ارفع را باید خواند و آن را حس کرد. بد نیست در کنار دیوان حافظ و خواندن غزلیات شاعر بزرگ ایران زمین، نگاهی هم به اشعار ارفع بیاندازید و چند بیتی از شاعر خطه کرمان را برای خود و دوستانتان زمزمه کنید.

 

سیاسنبو «سیاسنبو» یکی از اولین تجربه های محمدرضا صفدری نویسنده خونگرم بوشهری است که در سال ۵۸ نوشته شده و امسال بعد از سال ها مجددا منتشر شده است. هشت داستان کوتاه که هرکدام با داستان قبلی در ارتباط است. خواننده با خواندن هر داستان مجموعه، گویی در حال خواندن رمانی است که حوادث و ماجراهای این داستان ها آن را شکل می دهد. از مجموعه داستانی سیاسنبو به‌عنوان یکی از مهمترین آثار ادبیات داستانی ایران در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی یاد می‌کنند.

 

پول خدا بچه ها شب یلدا برای بچه ها هم هست و باید حسابی هوایشان را داشت. اولین کتاب پیشنهادی کتاب «پول خدا بچه ها از کارهای جدید انتشارات جمال است. این کتاب در حوزه سبک زندگی اسلامی نوشته شده و بچه ها را با مفاهیمی مثل «پول»، «کسب و کار»،‌ «خرید و فروش»، «اسراف و صرفه‌جویی»، «کمک به فقیران»، «پرسش‌های گوناگون» و «زنگ ضرب‌المثل‌ها » آشنا می کند و به سوالات گوناگون مخاطب پاسخ می دهد.همچنین در عین توجه به معارف ناب اهل بیت(عهم)، برخی اطلاعات جذّاب را نیز به خواننده ارائه می‌کند تا مطالعه کتاب برای وی آسان‌تر شود.

 

عروسی گنجشک تا اسم کتاب را می آوریم، ذهن بچه ها می رود، سمت کتابی که باید در گوشه ای آرام نشست و آن را خواند. به همین دلیل، بچه ها بازی کردن را به کتاب خواندن ترجیح می دهند. اما اگر کتابی باشد که هم بشود آن را خواند و هم بشود با آن بازی کرد، می توان امیدوار بود که بچه ها از این کتاب ها استقبال کنند. کتاب «عروسی گنجشک» از این دست کتاب های بازی کردنی است. منصوره عرب خراسانی این کتاب در قالب قصه، شعر و نمایش نوشته شده است و همراهش چهار عروسک نمدی انگشتی هم بر اساس شخصیت های کتاب، عرضه می شود. بچه ها می‌توانند قصه کتاب را بخوانند و بعد به تنهایی یا با بچه های دیگر، با عروسک های انگشتی، نمایش کتاب را بازی کنند.حتی می توانند با عروسک ها قصه جدیدی را خلق کنند که این کار باعث افزایش خلاقیتشان می شود.عروسک های کتاب طوری طراحی و ساخته شده اند که هم در انگشت برود و هم سرمدادی باشد.

  • افروز جعفربگلو

بلندترین شب سال را نه فقط با آجیل و شیرینی یا انار و هندوانه گذراند، بلکه می توانیم فاصله یک دقیقه ای آخرین شب پاییز با اولین روز زمستان را با خواندن چند صفحه کتاب سپری کرد. کتاب هایی که خواندنش در شب یلدا هم غنیمتی است. 

  • افروز جعفربگلو

 

 

کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی،دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید.

این کتاب، عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم اهل بیت (ع) است. شهید سیاهکالی‌مرادی، در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید!

این کتاب به روایت همسر شهید نوشته شده است و طراحی جذاب جلد آن، گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است.


«یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است که با زبانی ساده و شیرین به‌قلم «رسول ملاحسنی» روایت شده و انتشارات شهید کاظمی در اسفند سال گذشته آن را روانه بازار کتاب کرده است. چاپ نخست کتاب، در روز رونمایی آن به اتمام رسید و در طول یک هفته، کتاب به چاپ سوم رسید. این اثر در حال حاضر به چاپ هجدهم رسیده است.

این کتاب، داستان دختر و پسر جوان ــ زن و شوهر ــ متولّدین دهه‌ی 70، است که برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! آنها به‌ خدای متعال متوسّل می‌شوند، سه روز روزه می‌گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می‌لرزاند؛ به این دختر ــ به خانمش ــ می‌گوید که «گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی‌لرزانَد"»! و آن خانم می‌گوید که «من مانع رفتن تو نمی‌شوم، من نمی‌خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ زهرا سرافکنده باشم!»

برشی از کتاب:

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.»

 

  • افروز جعفربگلو

  • افروز جعفربگلو

  • افروز جعفربگلو